کارول دوک، فارغالتحصیل دانشگاه ییل و استاد دانشگاه استنفورد، سالها قبل از انتشار کتاب طرز فکر روی این مسئله کار کرده بود که انسانها چگونه با شکست کنار میآیند؟ او در این زمینه مطالعات متعددی هم انجام داده است.
شکست اتفاق سادهای نیست. فرض کنید در کنکور ورودی دانشگاه شرکت میکنید و پذیرفته نمیشوید. یا مثلاً شما را در یک مصاحبه شغلی رد میکنند. یا مدیریت یک پروژه کلیدی در شرکت خود را بر عهده دارید و نمیتوانید آن را به نتیجه برسانید.
طبیعی است نمیتوانید به سرعت با چنین اتفاقهایی کنار بیایید. روزها و بلکه ماهها با خودتان فکر خواهید کرد که چه شد که شکست خوردم؟ حالا باید چهکار کنم؟
دوک انسانها را به دو دسته تقسیم میکند:
دستهی اول کسانی هستند که معتقدند هر فرد، تواناییها و استعدادها و ذهنیت و داشتههای ثابتی دارد.
پس اگر در انجام کاری شکست میخورند، باید بپذیرند که کاری از دستشان برنمیآید. یا باید هدفهای کوچکتر را دنبال کنند و یا مسیر خود را به کلی تغییر دهند.
او ذهنیت این دسته از افراد را با اصطلاح ذهنیت ثابت یا Fixed Mindset توصیف میکند.
دستهی دوم کسانی هستند که معتقدند با تلاش و کوشش، پشتکار، پیگیری، یادگیری و کمک گرفتن از دیگران، میتوانند تواناییها و استعدادها و ذهنیت و داشتههای خود را افزایش دهند.
پس اگر در انجام کاری شکست میخورند، الزاماً ناامید نمیشوند. بلکه ممکن است تصمیم بگیرند آمادگی خود را افزایش دهند و دوباره تلاش کنند.
این افراد اگر در یک کار یا پروژه موفق شوند، معمولاً به دنبال کارها و پروژههای بزرگتر میروند. چون از شکست نمیترسند و ضمناً فکر میکنند تجربه و یادگیری، آمادگی آنها را افزایش داده و میتوانند به سراغ اهداف بالاتر بروند.
دوک ذهنیت این دسته از افراد را با اصطلاح ذهنیت رشد یا Growth Mindset توصیف میکند.
تمام کتاب طرز فکر روی همین دوگانه شکل گرفته است: ذهنیت ثابت در برابر ذهنیت رشد.