1- نوشتن مغز Brainwriting
در این روش گروهی از افراد در کنار یکدیگر برای ساخت یک ایده تلاش میکنند. افراد گروه جای اینكه از سایر اعضا بخواهند عقاید خود را فاش کنند، از آنها میخواهند تا ایدهای مربوط به یك مسئله یا سوال خاص را روی كاغذ و به طور خلاصه بنویسند. پس از آن، هر شرکتکننده میتواند ایدههای خود را به شخص دیگری منتقل کند. سپس شخص بعدی، تمام ایدههای قبلی موجود در کاغذ را میخواند و ایدههای جدیدی را به آناضافه میکند و این روند ادامه مییابد. بعد از حدود 15 دقیقه برگهها جمع آوری میشوند و برایند نهایی، همان ایدهای است که پس از توسعه و بهبود عمقی، شکل عملی به خود میگیرد.
2- آرزو کردن Wishing
در این تکنیک میتوان با درخواست ایدههای دست نیافتنی و سپس طوفان فکری، اقدام به عملی ساختن آن کرد. برای استفاده از این روش با ملموس ساختن آرزوها شروع کنید. برای تولید 20 تا 30 آرزو، باید ابتدا بین اعضای تیم همکاری صورت گیرد. در این روش، هرچه ایده عجیبتر باشد بهتر است، چرا که هیچ محدودیتی در تفکر وجود ندارد و هرچه ایدهها نو و متفاوتتر باشد ابتکار عمل بیشتر خواهد بود.
گام بعدی، تمرکز بر روی تعدادی از خواستههای دست نیافتنی و استفاده از آنها به عنوان محرکهای خلاقانه برای دسترسی به ایدههای جدید اما کاربردی است. در این مرحله، اعضای تیم مسئله را از زاویه دید افراد مختلف به چالش میکشد، برای مثال تصور کنید که چگونه یک فرد از یک زاویه خارجی صنعت یا حرفه دیگری را مشاهده و یا در مورد آن تأمل میکند. این نوع نقش آفرینی، بهدور از الگوی تفکری متعارف، به ایجاد دیدی جدید و ایدههایی نو و خلاقانه در افراد تیم کمک میکند.
3- معاشرت كردن Socializing
اگر کارمندان یک کسب و کار، تنها با همکاران و دوستانشان در رفت و آمد باشند، ایدههای آنها نیز محدود به یک فضای ذهنی مشخص خواهد شد. به آنها اجازه دهید تا در فضای نا محدود کسب و کار به تمام رابطین مورد نیاز خود برای خلق مکالمات و ایدههایی خارق العاده دسترسی یابند. دیدگاههای تازه به شما کمک میکند تا تفکری جدید ایجاد کنید. معاشرت در چارچوب ایدهپردازی همچنین میتواند در مورد گفتگو با دیگران در موضوعاتی باشد که هیچ ارتباطی با مسئله فعلی ندارند.