در مقدمه کتاب چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند اثر رابرت ساپولسکی میخوانید: در دهه ۱۹۳۰ میلادی، یک دانشمند اتریشی به نام هَنس سِلیه تصمیم گرفت که مایع لوزالمعده انسان را به موشها تزریق کند و تأثیر آن را بیازماید. او موشها را به دو گروه تقسیم کرد؛ به گروه اول مایع لوزالمعده و به گروه دوم یک مایع خنثی از آبنمک تزریق کرد. اما موشها مدام از دست سلیه فرار میکردند و در گوشههای اتاق مخفی میشدند. او با زحمت بسیار موشها را از زیر کمد و یا کنج اتاق بیرون میکشید و آزمایش خود را بدین شکل و برای چند ماه ادامه داد تا به نتیجه عجیبی رسید. موشها زخم معده داشتند.
او ابتدا تصور کرد که مایع لوزالمعده موجب زخم معده شده است، اما موشهای گروه شاهد که فقط آبنمک بهشان تزریق شده بود نیز زخم معده گرفته بودند. سیلیه دریافت که تغییر شرایط زندگی و بلایی که او هر روز بر سر موشها آورده بود علت اصلی ایجاد زخم بود. او برای اطمینان، آزمایش را با گروه دیگری از موشها و بدون تزریق هیچ مادهای ادامه داد. او فقط محل موشها را تغییر داد و آنها را بهتناوب بین اتاق داغ موتورخانه و پشتبام سرد جابهجا کرد. همان نتیجه قبل به دست آمد و موشها زخم معده داشتند. سیلیه اولین دانشمندی بود که واژه تنش را از مهندسی متالورژی به عاریت گرفت.
کتاب چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند نوشتهی رابرت ام. ساپولسکی، زیستشناس و پژوهشگر، کتابی خواندنی است که به ما ثابت میکند ازآنجاکه حیوانات برای مدت طولانی مضطرب نمیمانند، برخلاف انسانها به بیماریهایی نظیر زخم معده یا فشارخون دچار نمیشوند. او نشان میدهد که استرس چه تأثیراتی بر ما میگذارد و باعث بروز چه مشکلاتی در قسمتهای مختلف بدن میشود. فرضیهی این کتاب بر این اصل استوار است که استرس در حیوانات مقطعی است؛ به این معنی که آنها فقط هنگام احساس خطر دچار استرس میشوند و برای بقا فرار میکنند. سپس استرس از بین میرود؛ بنابراین حیوانی مثل گورخر پس از فرار از دست شیر دچار مشکلات گوارشی، سرطان، دیابت یا بیماری دیگر نمیشوند.
استرس و نگرانی دقیقاً همان فرایندی را در بدن ما ایجاد میکند که یک حیوان در وقت احساس خطر تجربه میکند، اما پاسخ ما به این استرس با فرار یا نجاتیافتن انجام نمیشود. در ابتدا باید بدانیم که استرس چیست و چگونه در هر انسانی روی میدهد. هنگام رویارویی با هر مشکلی، بدن به ما فرمان میدهد که جوابی قطعی و سریع برای مشکل موردنظر بیابیم.
اگر یک باکتری موجب زخم معده میشود، نقش تنش و استرس در این میان چیست؟
رابرت ساپولسکی در کتاب «چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند» به پرسش فوق پاسخ میدهد.
گورخری را تصور کنید که در بیشهای در آفریقا مورد حمله یک شیر قرار میگیرد. او برای نجات جان خود نیاز دارد که از تمام منابع موجودش برای فرار از مهلکه استفاده کند. برای این منظور، آدرنالین ترشح میشود و فشار خون افزایش پیدا میکند. فرایندهایی که در چنین شرایط خطیری غیرضروری هستند، نظیر هضم غذا، ترشح هورمونهای جنسی یا هورمونهای رشد به طور موقت متوقف میشوند. اگر گورخر نجات یابد و جان سالم به در بَرَد، متابولیسم او بهزودی به حالت عادی برمیگردد.
نهتنها گورخر، بلکه سایر پستانداران و حتی خزندگان و ماهیان نیز بهگونهای فرگشت یافتهاند که فقط در شرایط حاد و خطرناک وارد حالت تنشزا شوند. موشهای هَنس سلیه برای چند ماه، هر روز و به طور مداوم در وضعیت تنشزا بودند. در شرایط عادی، زخم معده توسط بدن جاندار ترمیم میشود. هنگامی که بدن به طور مداوم در شرایط تنشزا قرار گیرد، ترمیم زخم را به تعویق میاندازد تا منابع خود را برای مواجهه با خطر حفظ کند.
برخلاف سایر جانداران، ما انسانها در مواجهه با اذیت و آزارهای همنوعان خود همان فرایندهایی را فعال میکنیم که سایر جانداران فقط در مواجهه با خطر مرگ فعال میکنند. اجارهخانه عقب میافتد یا رئیسمان یک آدم بدرفتار است، ما تحت تنش روانی قرار میگیریم. تنشی که هر روز ادامه دارد و سپس این تنش مزمن، شرایط را برای ظهور بیماریهایی نظیر فشار خون، دیابت یا سرطان فراهم میکند.
کتاب ” چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند ” مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام علاقهمندان کتابهای ترویجی زیستشناسی، رفتارشناسی، پزشکی و علاقهمندان حوزهی علم توصیه میشود. همچنین این کتاب برای کسانی که در حوزهی سبک زندگی سالم مطالعه دارند مفید است.
متن فوق برگرفته از سخنرانی دکتر رابرت ساپولسکی در معرفی کتاب خود است.