اقتصاد توجه؛ مفهومی با تاثیر پنهان

فناوری و دنیای دیجیتال، محرک اقتصاد امروزی است؛ اما بدون توجه به مفهوم «اقتصاد توجه» دستیابی به آن غیرممکن است.

فناوری و دنیای دیجیتال، محرک اقتصاد امروزی است؛ اما بدون توجه به مفهوم «اقتصاد توجه» دستیابی به آن غیرممکن است. در عصری که اصطلاح «اقتصاد توجه» به‌شدت فراگیر است، هر پیمایش، کلیک، لایک و اشتراک‌گذاری به منزله‌ی معامله‌ی باارزش‌ترین ارز جهان یعنی «توجه افراد» است. از سوی دیگر، مسئله اصلی که کسب‌وکارها با آن مواجه هستند، این است که محصولات و خدمات آنها موردتوجه مشتریان قرار نمی‌گیرد.

در همین راستا، اقتصاد‌دانان کلید حل این مسئله را درک مفهوم «اقتصاد توجه» عنوان کرده‌اند.

اقتصاد توجه چیست؟

علم اقتصاد، ارزش یک کالا را بر اساس میزان کمیابی یا فراوانی آن در بازار تعیین می‌کند؛ بنابراین، هر چه یک محصول در جامعه کمیاب‌تر باشد، ارزش آن بیشتر است. در گذشته تولید و توزیع اطلاعات، داده‌ها، محتوا و دانش به دلیل کاهش عرضه و افزایش تقاضا از ارزش اقتصادی بالایی برخوردار بود.

اما اصلی‌ترین چالشی که جامعه اطلاعاتی و رسانه‌ای امروزی با آن روبه‌رو است، جلب‌توجه مخاطبان و کاربران است. زیرا گسترش رسانه‌ها، ارتباطات و فناوری‌های اطلاعاتی منجر به تولید و توزیع گسترده محتوا شده است. در نتیجه، جلب‌توجه افراد در دنیای مصرف رسانه‌ و اطلاعات به یک مسئله مهم مبدل شده است. ازاین‌رو، به‌منظور جلب و حفظ توجه کاربران، شرکت‌ها ناگزیر به تغییر الگوی کسب‌وکار خود هستند؛ بنابراین، پیدایش نظریه «اقتصاد توجه» را می‌توان ناشی از «کمیابی توجه» دانست.

طبق نظریه اقتصاد توجه، افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها یا ملت‌هایی که می‌توانند به طور مؤثر توجه دیگران را به خود جلب کنند، قدرت بیشتری در حوزه اقتصاد خواهند داشت. علاوه بر این، این نظریه بر نقش عوامل روان‌شناختی مانند فرایندهای شناختی، انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری نیز تأکید می‌کند. همچنین بر اساس یافته‌های این حوزه مطالعاتی، درنظرگرفتن عوامل مختلف در فرایند تصمیم‌گیری انسان‌ها، آنها را با محدودیت‌هایی مواجه می‌کند. در نتیجه، اقتصاد توجه به ارزیابی جنبه‌های روان‌شناختی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی نیز می‌پردازد.

صاحبان مشاغل برای همسویی با اقتصاد توجه باید چه اقداماتی را انجام دهند؟

استفاده از الگوریتم‌های شخصی‌سازی شده یکی از روش‌هایی است که شرکت‌ها برای جذب توجه کاربران از آن بهره می‌برند. بعلاوه با بررسی رفتار و علایق مصرف‌کنندگان در اینترنت، شرکت‌ها می‌توانند محتوا و تجربیات شخصی‌سازی‌شده‌ای ایجاد کنند که با علایق و نیازهای مخاطبان هدف خود هماهنگ باشد. این کار علاوه بر جلب‌توجه کاربران، موجب ایجاد احساس وفاداری و اعتماد به شرکت در افراد نیز می‌شود.

با وجود این، اقتصاد توجه با مشکلاتی نیز همراه است. یکی از این مشکلات هجوم بی‌وقفه اعلان‌ها، تبلیغات و محتواها است که این روند برای ممکن است برای کاربران خسته‌کننده باشد؛ بنابراین باتوجه‌به ماهیت پویای اقتصاد توجه، شرکت‌ها باید تلاش کنند تا تعادلی بین رقابت برای جلب‌توجه کاربران و احترام به زمان و فضای ذهنی ارزشمند آنها ایجاد کنند. این امر مستلزم درک عمیق رفتار و علایق کاربران و همچنین تعهد به شفافیت و رفتار اخلاقی است.

در نتیجه، اقتصاد توجه مفهوم پیچیده و در حال پیشرفتی است که پیامدهای مهمی برای مشاغل، مصرف‌کنندگان و جامعه دارد.

تاریخچه پیدایش مفهوم اقتصاد توجه

مفهوم «اقتصاد توجه» اولین‌بار توسط هربرت سایمون، یک شخصیت برجسته در زمینه‌های روان‌شناسی و اقتصاد در طول قرن بیستم، مطرح شد. این متفکر تأثیرگذار که در سال 1978 مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد، تأثیری ماندگار در توسعه این رشته‌ بر جای گذاشت. سیمون به ارتباط بین اضافه بار اطلاعات و عدم تمرکز اشاره کرد و اظهار داشت که “فراوانی اطلاعات منجر به فقر توجه می‌شود.”

در آن دوره، این موضوع چندان موردتوجه قرار نگرفت؛ اما با پیشرفت فناوری و افزایش تعداد کاربران اینترنت، شرکت‌ها و کسب‌وکارها به اهمیت آن به‌عنوان یک مفهوم مهم در فضای دیجیتال و تجارت الکترونیکی پی برده‌اند.

کاربردهای اقتصاد توجه

اقتصاد توجه در بخش‌های مختلفی، از جمله تجارت الکترونیک، بازاریابی دیجیتال، رسانه‌های اجتماعی، طراحی، تجربه کاربر و فناوری اطلاعات کاربرد دارد.

در بحث بعدی، چندین کاربرد عملی علم اقتصاد را بررسی خواهیم کرد.

  1. طراحی رفتاری

اقتصاد توجه نقش مهمی در طراحی رفتاری ایفا می‌کند و بر چگونگی تأثیر عوامل روان‌شناختی بر رفتار و فرایندهای تصمیم‌گیری افراد متمرکز است. اقتصاد رفتاری به‌عنوان یک منبع ارزشمند در طراحی رفتار عمل می‌کند، زیرا محرک‌های مؤثری را ارائه می‌دهد تا افراد به سمت یک رفتار خاص هدایت شوند و در نهایت به بهبود رفتار کلی آنها کمک می‌کند. این موضوع در حوزه‌های مختلفی از جمله سلامت، محیط‌زیست، بازاریابی و سیاست‌گذاری اهمیت دارد.

2.     ایجاد تجربه کاربری بهینه

تجربه کاربری بهینه به معنای این است که کاربران بتوانند به طور مؤثری از یک سایت، نرم‌افزار یا برنامه متناسب با اهدافشان، با دقت و سهولت استفاده کنند. علاوه بر این، شرکت‌ها و برندها با افزایش تجربه کاربری، شانس بیشتری برای به‌دست‌آوردن وفاداری مشتری دارند. همچنین با به‌کارگیری الگوریتم‌های اقتصاد توجه، شرکت‌ها می‌توانند به طور مؤثر علایق و نیازهای کاربران را شناسایی کنند و از این طریق محتوایی که کاربران را به خود جلب می‌کند ارائه دهند.

  1. بازاریابی دیجیتال

بازاریابی دیجیتال اصطلاحی است که استفاده از فناوری‌های دیجیتال، توسط شرکت‌ها برای تبلیغ محصولات و خدمات خود به مشتریان جدید و فعلی را شامل می‌شود. این امر از طریق روش‌های مختلفی از جمله تبلیغات در وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و ایمیل انجام می‌شود. با به‌کارگیری این استراتژی، شرکت‌ها می‌توانند کانال‌های ارتباطی مؤثری را با مشتریان با ارسال پیام‌هایی که مطابق با علایق و نیازهای آنها باشد، ایجاد کنند. هدف اصلی این روش جلب‌ توجه افراد به یک محصول، خدمات یا حتی ماهیت برندها است.

  1. رسانه‌های اجتماعی

فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام و لینکدین نمونه‌هایی از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی هستند. اگرچه استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند نوعی بازاریابی دیجیتال باشد، اما هدف اصلی آن تعامل با شبکه‌های اجتماعی و جمع‌آوری بازخوردهای مفید است.

5.     پیش‌بینی رفتار مصرف‌کننده

فرایند پیش‌بینی رفتار مصرف‌کننده به معنای شناسایی علایق و نیازهای آنهاست. از طریق استفاده از الگوریتم‌های اقتصاد توجه، شرکت‌ها می‌توانند تقاضا برای محصولات و خدمات را ارزیابی کنند تا استراتژی‌های مؤثری برای به حداکثر رساندن فروش ایجاد کنند.

  1. بهبود کیفیت محصول

یکی از عوامل بسیار مهم موفقیت هر کسب‌وکاری، برقراری تعامل سازنده با مشتریان و کسب نظرات آنها است. این امر نه‌تنها امکان ارزیابی کیفیت خدمات یا محصولات را فراهم می‌کند، بلکه شناسایی نقاط ضعف، مشکلات و عیوب را نیز تسهیل می‌کند. علاوه بر این، با پرداختن فعالانه به بازخورد مشتریان، کسب‌وکارها می‌توانند حس اعتماد و وفاداری را تقویت کنند و در نتیجه رضایت مشتری را افزایش دهند.

سخن آخر

اقتصاد دیجیتال شامل جنبه‌هایی است که در طول زمان بدون تغییر باقی خواهند ماند. با گذشت زمان، مصرف‌کنندگان با چالش‌ها و چشم‌اندازهای متعددی مواجه می‌شوند که آنها را قادر می‌سازد تا آگاهانه محتوای باکیفیت را انتخاب کنند. این فرایند تصمیم‌گیری به‌عنوان یک شاخص ارزشمند برای برندها و سازمان‌های رسانه‌ای عمل می‌کند و بر پویایی عرضه در بازار رقابتی تأثیر می‌گذارد.