مفهوم ارزش آفرینی
- ایجاد ارزش هدف اصلی هر نهاد تجاری است.
- برای مدیران امروز، ارزش آفرینی نمیتواند فقط به حداکثر رساندن قیمت امروز سهام باشد، بلکه شواهد به هدف بهتری اشاره دارد از جمله: به حداکثر رساندن ارزش شرکت برای سهامدارانش، اکنون و درآینده.
- ایجاد ارزش برای مشتریان به فروش محصولات و خدمات کمک میکند، در حالی که برای سهامداران به صورت افزایش قیمت سهام و در دسترس بودن سرمایه برای سرمایهگذاری آینده ارزشزاست.
مفهوم ارزش آفرینی از منظر مالی
- ارزش زمانی ایجاد میشود که یک کسب و کار درآمدی (یا بازده سرمایه) کسب کند که بیش از هزینهها (یا هزینه سرمایه) باشد.
- اما برخی از تحلیلگران بر تعریف گستردهتری از «ایجاد ارزش» اصرار دارند که میتواند جدا از اقدامات مالی سنتی تلقی شود.
- بر اساس net روشهای سنتی ارزیابی عملکرد سازمانی در اقتصاد امروز دیگر کافی نیستند.
- ایجاد ارزش در شرکتهای امروزی به طور فزایندهای در محرکهای نامشهود مانند نوآوری، افراد، ایدهها و مارکها نشان داده میشود.
- ارزشآفرینی به طور فزایندهای به عنوان یک هدف مدیریتی بهتر از اقدامات دقیق مالی شناخته میشود و بسیاری از آنها تمایل به کاهش هزینه دارند، که نتایج کوتاه مدتی را قبل از سرمایهگذاریهایی که رقابت و رشد بلند مدت را تقویت میکنند، ایجاد میکند.
- در نتیجه، برخی از کارشناسان توصیه میکنند ایجاد ارزش در اولویت اول همه کارمندان و کلیه تصمیمات شرکت باشد.
- بنابراین اگر ایجاد ارزش را به روش صحیح در اولویت قرار دهید، مدیران شما میدانند کجا و چگونه رشد کنند زیرا آنها سرمایه را بهتر از رقبای شما به کار میگیرند.
- این حرکت به شما مزیتی عظیم در ایجاد توانایی شرکت شما برای دستیابی به رشد سودآور و طولانی مدت میدهد. Ken Favaro))
قدم اول در ایجاد ارزش شناخت منابع و محرکهای ایجاد ارزش در صنعت، شرکت و بازار است.
- بنابراین درک اینکه چهچیزی سبب ارزش آفرینی میشود، به مدیران کمک میکند تا سرمایه و استعداد خود را روی سودآورترین فرصتهای رشد متمرکز سازند.
- اگر مشتریان کیفیت مداوم و تحویل به موقع محصولات را ارزیابی میکنند، پس مهارتها، سیستمها و فرآیندهای تولید و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت برای سازمان بسیار ارزشمند خواهد بود.
- چنانچه مشتریان برای نوآوری و عملکرد بالا ارزش قائل باشند، پس مهارتها، سیستمها و فرایندهایی که محصولات و خدمات جدیدی را با عملکرد برتر ایجاد میکنند، ارزش بالایی دارند (Robert S. Kaplan and David P. Norton).
- همسویی سازگار اقدامات و قابلیتها با پیشنهاد ارزش مشتری، هسته اصلی اجرای استراتژی است.
- اگرچه عوامل ناملموس محرکهای ایجاد ارزش از نظر صنعت متفاوت هستند، اما برخی از دستههای اصلی داراییهای نامشهود شامل: فناوری، نوآوری، مالکیت معنوی، قابلیتهای مدیریتی، روابط کارمندان، روابط مشتری، روابط جامعه و ارزش برند هستند.
- به گفته Kaplan and Norton: استراتژی شرکت شامل ارتباط این داراییهای نامشهود با ارزش آفرینی است.
آیا ارزش آفرینی فراگیر است؟
- برای شرکتها در هر جای دنیا، ایجاد ارزش سهام بلند مدت، مستلزم جلب رضایت سایر سهامداران است.
- با نادیدهگرفتن نیازهای مشتریان، تأمین کنندگان و کارمندان خود، نمیتوانید ارزش طولانی مدت ایجاد کنید.
- سرمایهگذاری برای رشد پایدار اغلب منجر به اقتصاد قویتر، سطح زندگی بالاتر و فرصتهای بیشتری برای افراد میشود.
- بنابراین جای تعجب نیست که سرمایهداری ارزشآفرین، با رهایی میلیونها نفر از فقر، کمک به افزایش نرخ سواد و ارتقا نوآوریهایی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد و امید به زندگی را طولانیتر میکند و به پیشرفت کمک میکند.
- به این ترتیب تمرکز بر ارزش آفرینی، یک سازمان را وادار میکند تا دیدگاهی بلند مدت اتخاذ کرده و تمام منابع خود را با اهداف آینده همسو سازد.